سخت جانی کردن مقاومت کردن، پایداری کردن، مقاوم بودن، دیرزی بودن، دیر زیستن ادامه... مقاومت کردن، پایداری کردن، مقاوم بودن، دیرزی بودن، دیر زیستن فرهنگ واژه مترادف متضاد